پیکر تراشی


مجسمه‌سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی

مجسمه‌سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایه‌ای (مصالحی) و یا تکنیکی انجام گیرد. به فرآورده‌های این هنر تندیس، پیکره یا مجسمه گفته می‌شود. هر پیکر سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را می‌توان تندیس نامید. هر شکل دادنی مجسمه‌سازی نیست بلکه باید در ورای آن، یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.

یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار می‌دادند و آنها را پرستش می‌نمودند. مجسمه‌های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدان‌ها و معابر عمومی می‌گذاشتند. مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان برمی‌گردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمه‌هایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می‌ساختند و در مکان‌های امنی قرار می‌دادند و چون آن مجسمه‌ها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته می‌شد.

به عقیدهٔ آنان روح به آسانی می‌توانست در آنها جای گیرد. افزون برآن مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم می‌کردند و در معابدشان قرار می‌دادند. ایرانیان پیش از اسلام، دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی نزدیک بود.

هرودت که ایرانیان دوره هخامنشی را به هم میهنان خود در کتابی با عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب می‌کند از اینکه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمه‌ای نمی‌سازند و می‌گوید آنها برای انجام آیین‌های مذهبی خودشان روی بلندی‌ها می‌روند و خداوند خود را به این طریق پرستش می‌کنند.

مجسمه‌سازی در ایران

ایرانیان که در تمام رشته‌های هنری تزئ سنگتراشی، منبت‌کاری و غیره مهارت فوق‌العاده بخرج داده‌اند در فن مجسمه‌سازی علاقه زیاد از خود نشان نداده‌اند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در برخی ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشته‌ است. مجسمهٔ مکشوفی آیاپیر در شمی (از نواحی ایذه) بزرگترین مجسمه‌ای است که تا کنون در خاک ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دوران‌های قدیم ایرانیان به یادگار باقی‌مانده‌است؛

ولی مجسمه‌های کوچک خصوصاً از عهد اشکانیان و ساسانیان در کشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیکر تراشی ایران نیز در این مجسمه‌های کوچک دیده می‌شود.

با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیده‌اند و اکنون در موزه موصل محفوظ است و ۲۲۰ سانتیمتر ارتفاع دارد و حال اینکه ارتفاع مجسمه آیاپیر از ۱۹۰ سانتیمتر تجاوز نمی‌کند. می‌گویند یکی از خصایص پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانیان این بود که مجسمه را از مقابل می‌تراشیدند و به آن حرکت نمی‌دادند.

مثلاً اگر مجسمهٔ مرمری را که از دوره اشکانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ می‌باشد با مجسمه دیسک انداز، کار «مایرون» مجسمه‌ساز معروف یونان در قرن پنجم پیش از میلاد مقایسه کنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده می‌نمائیم. در مجسمه دیسک‌پران یک پا عقب‌تر از پای دیگر قرار داده شده و کمر بطرف جلو خم شده و دست یکی بطرف عقب و یکی بطرف جلو به حرکت درآمده. در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط کمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و کفش‌ها کاملاً شبیه به کفش‌های مجسمه آیاپیر است.

 

 

پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلندی بر تن کرده که تا زانویش می‌رسد و روی قبا کمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان کند ولی کمربند کمی پایین‌تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی کرده و آن را پایین آورده.

«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است که حتی در عصر حاضر نیز دیده می‌شود؛ ولی دست راست خود را کاملاً بلند کرده مانند اینکه صحبت می‌کند و با این حال دهان او بسته‌ است. روی قبا لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده می‌شود که آستین‌های بلندی دارد کلاه وی شباهتی به کلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این کلاه نیز با کمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده. «اوتال» سبیل‌های پرپشت و ریش نسبتاً بلندی دارد و موهای بلندش از زیر کلاه بیرون آمده‌است. میان این مجسمه با مجسمه آیاپیر شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است.

در موزه بغداد نیز سر مجسمه‌ای از سنگ آهکی به اندازهٔ طبیعی تراشیده شده که تمام خصوصیات پیکر تراشی عهد اشکانی را که در مجسمه «اوتال» دیده می‌شود دربردارد. در این مجسمه حرکت دیده نمی‌شود ولی احساسات او را می‌توان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زده‌است. موهای سرش مانند موهای نقوش برجستهٔ عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است که از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد.

این دومین مجسمه‌ای است که از الحضر بدست آمده ولی مجسمهٔ دیگری نیز در همین محل پیدا شده‌ است که امروز در موزهٔ بغداد است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان می‌دهد. کلاه این پادشاه همان است که روی سکه‌های اشکانی دیده می‌شود و از سوی دیگر شباهت زیاد به کلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با کمال دقت تراشیده شده است.

این سه مجسمه که خارج از ایران هستند به انضمام مجسمه بزرگ آیاپیر کاملاً خصوصیات هنر پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانی را بما نشان می‌دهند و آن را از دوره‌های دیگر متمایز می‌نمایند ولی برای تکمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را که آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان می‌دهیم. این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترک» پادشاه الحضر است.

موهای این شخص مانند موهای آیاپیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند کرده و در دست چپ بجای شمشیر، یک برگ زیتون یا خرما که علامت صلح است بر دست دارد. لباس و کمر او که دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای کبار کشورهای کنونی دارد.

شلوار او بلند است و چین دارد بدون شک شلوار بلند چین دار که چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی می‌باشد در زمان اشکانیان بسیار معمول بوده‌است. «سناترک» نیز مانند امیر شمی گردن بندی برگردن و گوشواره‌ای بر گوش دارد. در بالای سر او پیکر عقابی دیده می‌شود که بال‌هایش را گسترده و این عقاب ما را دربارهٔ کلاه که بر سر بعضی از صاحب منصبان عالی‌مقام عهد ساسانی دیده می‌شود روشن می‌نماید.

از همهٔ این مجسمه‌ها عجیب‌تر مجسمهٔ دو متری است که در سنگ آهکی تراشیده شده و از الحضر بدست آمده و امروز در موزهٔ موصل محفوظ است.

این مجسمه یکی از افسران عالی رتبهٔ اشکانیان را نشان می‌دهد که دست چپ را روی قبضهٔ شمشیر قرار داده و دست راست را بلند کرده‌است و از این جهت شباهت به «اوتال» پادشاه الحضر پیدا می‌کند. دست راست تمام مجسمه‌ها بالا است و شاید به علامت احترام یا سلام باشد.

شلوار این افسر کاملاً شبیه به شلوار آیاپیر شمی است و چین فراوان دارد ولی شنلی که بر دوش خود انداخته و در سمت راست سینه بوسیلهٔ تکمه آن را بسته شباهت به لباس رومی‌ها دارد. تنها نقصی که این مجسمه دارد این است که ریش او کوتاه است.

صدر اعظم خشایارشا در حال عرض گزارش به حضور شاهنشاه _ نقش نیم برجسته از سنگ که در تخت جمشید پیدا شده و اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود مجسمهٔ دو متری که در «الحضر» پیدا شده و در موزهٔ موصل محفوظ است. این مجسمه یکی از افسران عالیرتبه اشکانیان را نشان می‌دهد.

 

 

تمام این مجسمه‌ها از الحضر بدست آمده و الحضر یکی از پایتخت‌های قدیم ایران در عهد اشکانیان است که روی فرات قرار گرفته و چون در سر حد ایران و روم بود چندین بار بوسیلهٔ رومی‌ها خراب شده و اکنون خرابه‌های آن برپا است.

در دوره ساسانیان نیز مانند دو دورهٔ تاریخی اشکانی و هخامنشی علاقه به پیکر تراشی در کشور ما چندان زیاد نبود. با اینکه نمونه‌های کوچکی از مجسمه‌های ساخته شده در آن زمان وجود دارد که، نشان می‌دهد استعداد پیکر تراشی در نهاد هنرمندان ایرانی به صورت خفته بود، ولی به دلایلی که در گفتار پیش ذکر شد علاقه به ایجاد آن نداشته‌اند. تمام خصایص مجسمهٔ آیاپیر در نیم‌تنه یکی از پادشاهان ساسانی که در یک مجموعهٔ خصوصی حفظ شده دیده می‌شود.

هنگامی که این پیکر نیم تنه، ساخته شد (اواخر دوره ساسانی) هنوز مانند عهد اشکانی داشتن موهای زیاد که از طرفین روی شانه می‌افتاده معمول بوده و حتی به حجم آن اضافه شده‌است. آیا باید تصور کنیم که امرا و بزرگان عهد ساسانی موهای بلند داشته و آنرا روی شانه‌های خود می‌انداختند؟ احتمالاً میان بعضی از امرای ساسانی ریش کوسج (ریش بزی) معمول بوده. بزرگان کشور گردنبندهای مروارید برگردن می‌انداختند و این کار در عهد اشکانیان معمول بوده‌است.

تاج سلاطین ساسانی شکل‌های عجیب و غریب به خود می‌گرفت طرفین آن بصورت بال پرندگان یا شاخ حیوانات درمی‌آمد و در بالای پیشانی ماه و ستاره‌ای قرار داشت و گوی بزرگی در بالای آن جای می‌گرفت معروفترین مجسمهٔ عهد ساسانیان پیکر شاپور دوم واقع در غار معروف در درهٔ شاپور است.

این مجسمه از اندازهٔ معمولی بزرگتر است؛ و در قرن‌های اخیر بر زمین افتاده بود. اخیراً آنرا روی پاهای بتونی قراردادند ولی اینطور به‌نظر می‌رسد که وقتی بر زمین افتاده بود زیبایی بیشتری داشت چون ساق پاهای آهنی و بتونی با قامت شاپور تناسب زیاد ندارد. مجسمه‌سازی همزمان با تکنولوژی پیشرفت کرده و در حال حاضر گروه‌هایی در ایران و جهان با پرینتر سه بعدی و طراحی کامپیوتری، مجسمه‌سازی را به روشی بسیار سریع تر انجام می‌دهند.