خط نستعلیق
(متشکل از لغات عربی نسخ و تعلیق) یکی از شیوههای نگارش خط در خوشنویسی فارسی است. این خط در ایران شکل گرفت و بیشتر هم در ایران رواج دارد و خوشنویسان ایرانی بیشتر با این خط به هنرنمایی میپردازند. خط نستعلیق معرف روح و فرهنگ ایرانی است و از آن در نوشتن متنهای ادبی و غیرمذهبی فارسی، اردو و به ندرت عربی استفاده میشود.
خط نستعلیق نشانهای بارز از طبع و سلیقه زیبایی شناختی ایرانیان است و بیشک زیباترین و ظریفترین خط در میان خطوط اسلامی است تا جایی که آن را بهحق «عروس خطوط اسلامی» لقب دادهاند.
اگر چه میر علی تبریزی (درگذشت 803 ه. ق) را واضع این خط معرفی کردهاند اما به نظر میرسد که خط نستعلیق پیش از او نیز وجود داشته و میرعلی تبریزی در سده نهم هجری برای اولین بار خط نستعلیق را تحت قاعده و قوانین خوشنویسی درآورده است و به حدی رسانده که بهصورت خطی مستقل و قابل رقابت با خطوط ششگانه درآید.
در سده یازدهم هجری میر عماد مشهورترین خوشنویس ایرانی این شیوه از خوشنویسی را به تکامل رساند و در اوج ظرافت و زیبایی قطعاتی ماندگار نوشت. در روند تاریخی خط نستعلیق به دربار گورکانیان هند و کاتبان امپراتوری عثمانی نیز راه یافت که به ویژه در هندوستان آثار ارزندهای از این خط پدید آمد. پس از دورهای از رکود، خط نستعلیق در اوایل دوران قاجار جان تازهای یافت و در اواخر این دوران تحت تأثیر صنعت نوظهور چاپ سنگی تحولی جدید را تجربه کرد. هماکنون خط نستعلیق توسط اساتید قابلی با مهارت و هنرمندی تمام نوشته میشود و بیش از پیش ارزش هنری یافته است.
نامگذاری
اغلب محققان بر این باورند که این خط از درآمیختن دو خط نسخ و تعلیق بهوجود آمد که «نسخ تعلیق» نامیده شد و بعدها به جهت کثرت استفاده به نام «نستعلیق» شهرت یافت. در کشورهای عربی این خط را «الخط الفارسی» یا گاهی به اشتباه «تعلیق» مینامند. خوشنویسان از دیرباز نستعلیق را به سبب زیبایی و ظرافت «عروس خطوط اسلامی» نامیدهاند.
ویژگیها
در ساختار دستوری زبان فارسی، که هند و اروپایی است، بر خلاف عربی که ریشه سامی دارد، انتهای بسیاری از الفاظ و اسامی نیاز به یکی از حروف نهایی مدور دارد.خط نستعلیق دارای ظرافتها و گردشهای لطیفی در حرکتها و شکل حروف است تا حدی که روحیه و ذوق هنری ایرانیان را به بهترین نحو به نمایش میگذارد. به نظر میرسد در شکلگیری نستعلیق خطوط مورد استفاده در ایران پیش از اسلام نظیر خط پهلوی مورد توجه بودهاند.
در نستعلیق، زیبایی و تناسب، هماهنگی و استواری در حد کمال به هم آمیختهاست. دوایر این خط بسیار زیاد است و عمده حرکات حروف و اجزاء آن بر اساس منحنیها استوار است تا جایی که خطوط مستقیم و صاف بسیار نادر و تقریباً هیچ است. این شیوه از خوشنویسی، فاقد علایم زیر و زبر و پیش است، هرچند در هنگام ضرورت میتوان از علائم کوچکی بهره برد. نستعلیق برای نگارش حروف ویژه الفبای فارسی مانند «پ»، «چ»، «گ» و «ژ» تناسب کامل دارد و بهخوبی سه نقطه این حروف در ترکیببندی آن جا میافتد.
آرتور پوپ هنرشناس و ایرانشناس مشهور معتقد است که نسخ خطی کامل و متعادل است و تعلیق خطی تأثیرگذار و حاکم. با ترکیب ویژگیهای این دو خط، نستعلیق که بسیار نوازشگر، شیک، آرام و ملایم است، بهوجود آمدهاست. این نوع خط که ایرانیها آن را ترویج دادهاند تصویری عالی از تمدن و جهاندیدگی را به نمایش میگذارد.
کاربرد
تعلیق در نگارش کتب عادی، ادبی و متنهای غیر مذهبی است. از ابتدای پیدایش تا کنون به ندرت متنهای عربی نظیر قرآن، احادیث یا ادعیه با این خط نوشته شده و اغلب دیوان شعرا و کتابهای ادبی با این خط نگارش یافته است. گویا روح نرم و سیال نستعلیق با لطافت ادبیات شیرین فارسی تأثیر متقابلی برهم دارند. تنها سه نسخه شناخته شده قدیمی در سراسر جهان از قرآن به خط نستعلیق وجود دارد، هرچند ممکن است برخی از ادعیه و مناجات را به نستعلیق پیدا کرد.
تاریخچه
خط نستعلیق دومین خط خاص ایرانیان میباشد که پس از خط تعلیق در اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری یعنی در عهد تیموری پا به عرصه وجود گذاشت. ابداع خط نستعلیق را به میر علی تبریزی (درگذشت 803 ه. ق) نسبت دادهاند. در رسالههای قدیمی خوشنویسی داستانی نقل شده که میرعلی شبی در خواب پرواز غازهای وحشی را دید و حرکات سیال نستعلیق را از حرکات نرم بدن این پرندگان هنگام پرواز الهام گرفت. میرعلی تبریزی در اوایل قرن نهم هجری و همزمان با تیمور گورکانی میزیستهاست. هر چند پیش از او نمونههایی ابتدایی از نستعلیق موجود است. اما نقش میرعلی تبریزی در تدوین نستعلیق آنچنان مهم و اساسی بود که استادان بعدی از وی به عنوان ابداع کننده نام بردهاند.
پس از وضع خط نستعلیق تقریباً بیشتر کتابهای فارسی با آن نگارش مییافت. نستعلیق بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و محبوبیتی تمام یافت. در ۸۳۳ به فرمان شاهزاده بایسنقر میرزا که خود خوشنویسی صاحبنام بود، شاهنامه بایسنقری به خط نستعلیق جعفر تبریزی کتابت شد. که هم اکنون در کتابخانهٔ سلطنتی سابق در موزه کاخ گلستان (ش ۴۷۵۲) موجود است. با این کار نستعلیق بهعنوان خطی رسمی و در ردیف خطوط ششگانه مطرح شد.
در سدههای آغازین پیدایش خط نستعلیق، دو سبک متفاوت از آن در نقاط مختلف ایران ظاهر شد؛ یکی شیوه جعفر تبریزی و اظهر تبریزی بود که بعدها سلطانعلی مشهدی آن را کاملتر کرد و در ناحیه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ دیگری شیوه عبدالرحمن خوارزمی، خوشنویس دربار سلطان یعقوب آق قویونلو (ح: ۸۸۴–۸۹۴ ه. ق) است که در بخشهای غربی و جنوبی ایران رواج یافت و بعدها فرزندان وی عبدالرحیم و عبدالکریم و پیروانشان، آن را رواج دادند.
خطشناسان بر این باورند که از آغاز پیدایش خط نستعلیق به مدت یک قرن و نیم، ستاره درخشان آسمان خوشنویسی نستعلیق، میرعلی هروی بود؛ اما در نیمه دوم قرن ۱۰ ق. هنرمندی دیگر نستعلیق را به اوج تکامل و زیبایی رساند. «عماد الحسنی قزوینی» (۹۶۱–۱۰۲۴ ق) معروف به «میر عماد» خوشنویسی توانمند بود که آثار گذشتگان، حتی میرعلی هروی، را تحتالشعاع قدرت و صلابت قلم خود قرار داد میر عماد در قرن یازدهم و در دوره صفویه زندگی میکرد و با ابتکار و خلاقیت خود و مهارت بالایی که در نستعلیق بدست آورد دارای سبک و مکتبی شد که هنرمندان خوشنویس سالیان بسیار پس از او از شیوه وی پیروی کردند. این پیروی تاکنون و نزدیک به ۴۰۰ سال است که همچنان کم و بیش ادامه دارد.
فرش ایرانی بیانگر هنر صفوی (حدود ۱۶۰۰ میلادی). در این فرش خط نستعلیق به کار برده شده است. ابعاد این فرش ۲۲۶ در ۱۶۲ سانتیمتر میباشد.
پس از میرعماد نستعلیق کمکم جایگاه رفیع خود را در خوشنویسی جهان باز کرد. بسیاری از هنرمندان ایران و منطقه هرات را در پی تحولات سیاسی رخ داده پس از پایان حکومت تیموری، در سال ۱۵۰۶ دیار خود را ترک کردند و به هند رفتند. همچنین پس از قتل میرعماد به فرمان شاه عباس نیز بسیاری از خوشنویسان از دربار صفوی به دربار گورکانیان هند یا عثمانی رفتند و خط نستعلیق را در آن سرزمینها رواج دادند و از آنجا در بسیاری از کشورهای اسلامی راه پیدا کرد. بهویژه در شبهقاره هند نستعلیق به خط مورد علاقه گورکانیان هند تبدیل شد و آثار درخور توجهی در آن سرزمین به خط نستعلیق خلق شد.
در ایران پس از رکودی نسبی، که بر اثر افول دولت صفوی روی داد، در اوایل دوره قاجار دوباره نستعلیق با قدرت و زیبایی تمام اجرا شد و آثاری ماندگار در این عرصه بهوجود آمد و هنرمندان بزرگی ظهور کردند.
سپس در قرن سیزدهم سبک و شیوه جدیدی در نستعلیق بوجود آمد. این کار بهوسیله هنرمندی به نام «محمدرضا کلهر» صورت گرفت. در زمان کلهر صنعت چاپ به روش چاپ سنگی به ایران آورده شد. ظریف بودن حروف مانعی برای چاپ سنگی نستعلیق بود و همین امر سبب گردید که کلهر با تغییراتی در سبک و روش میر عماد شیوه تازهای را برای نستعلیق بوجود آورد که مناسب برای صنعت چاپ باشد.
در اواخر دوره صفوی با شکستن حروف و تندنویسی خط نستعلیق شیوهای معروف به شکسته در ایران رایج شد که خود خطی مستقل است و سومین خط ایرانی بهحساب میآید و خوشنویسان در این عرصه نیز آثاری بدیع پدید آوردهاند.
امروزه هرچند با توسعه صنعت چاپ کاربرد کتابت نستعلیق محدود شده اما بسیاری از خوشنویسان ایرانی در نهایت قدرت به خلق آثار هنری قابل توجهی در این شیوه پرداختهاند. صدها و بلکه هزاران نمایشگاه خوشنویسی طی سالهای گذشته در داخل ایران یا کشورهای دیگر برگزار شده و کتابها و آلبومهای ارزشمندی در این باب چاپ شده است. میتوان گفت هرگز در طول تاریخ اینچنین قطعات مختلف هنری بهویژه در ابعاد بزرگ و قلم جلی نگاشته نمیشده است. در دهههای اخیر هنرمندانی خط نستعلیق را با روشهای نقاشی ترکیب کردهاند و نوعی زمینه هنری بنام نقاشیخط بوجود آوردهاند.
به طور خلاصه خط نستعلیق به تدریج از سده ۴ تا ۸ هجری به ویژه در خراسان بزرگ و آذربایجان شکل گرفت. در سده هشتم در هرات شکل واقعی خود را پیدا کرد و رسمیت یافت و در قامت خطی قابل رقابت با خطوط ششگانه قدیمی قد علم کرد؛ به نحوی که از آن پس اغلب کتابها و مطالب فارسی و شاید تمامی متون غیر مذهبی به این خط نوشته شد. سپس در آسیای مرکزی و خراسان بزرگ (بخارا، مشهد و هرات) توسعه یافت و پس از آن بود که در قزوین و اصفهان در سده یازده به اوج شکوه و زیبایی خود دست پیدا کرد. سپس برای مدتی دربارهای هند و تاحدی عثمانی مسکن و مأوای نستعلیق شد. پس از آن دوباره در شیراز و تهران به حیات و رشد خود ادامه داد.
نستعلیق خط ملی ایرانیان و عصاره زیباییشناسی این مردمان است و در همه جا به عنوان سمبل هنر ایران شناخته میشود همچنین در تمامی اقوام و مللی که برای مدتی تحت نفوذ فرهنگ ایران بودهاند یا هستند و از این حوزه فرهنگی ارتزاق کردهاند محبوبیت و دلپذیری خود را دارد. هرچند بهترین نمونههای نستعلیق در هرات و مشهد و قزوین و اصفهان تولید شد اما آثار درخشانی از قاهره و استانبول گرفته تا دهلی و حیدرآباد نیز سراغ داریم.